August 25, 2005
آشتی با زویا پیرزاد
اعتراف میکنم اشتباه کردم.
سالهای سال نوشته های زویا پیرزاد رو نخوندم. فکر میکردم چیپه . عامیانه است. به درد زنای خونهدار می خوره که تا برنجشون دم میکشه کتاب هم میخونن. حتی وقتی بازار عادت میکنیم داغ داغ بود و تعریفش رو میشنیدم گفتم واسه همچین کتابی پول نمی دم. اما اعتراف میکنم درمورد پیرزاد و نوشته هاش اشتباه کردم بدجور. اول عادت می کنیم به دستم رسید. یه دوست خوب بهم داد. به نظرم چقدر واقعی رسید و چقدر زنونه. چقدر از دست آرزو هرس خوردم. الان هم دارم سه کتاب رو میخونم که همون دوست خوب بهم داد. مشخصه که سطح کارش پله به پله پیشرفت کرده. از تصویر سازی و شیوه ای که داستانشو روایت میکنه خوشم اومد. توضیح اضافی نداره و اطلاعاتی که به خواننده می ده به دلایل منطقی و بجا مطرح میشن. مسلمن شاهکار ادبی نیستن اما تیکهای از زندگی ؟ چرا هستن.
Comments:
<< Home
من کتاب، چراغها را من خاموش میکنم رو خوندم و اصلا خوشم نیومد با وجودیکه خیلی هم ازش تعریف شنیده بودم
زویا پیرزاد اولین نویسنده ایرانی است که جهانی مینویسد. در ضمن چرا این برو بچز که برات کامنت میذارن اصرار دارند انگلیسی بنویسند؟ ببخشیدها ولی انگلیسیتون خیلی ضایع است
Post a Comment
<< Home