October 10, 2005
ملت! اینجا سینماست
دوباره رفتم به تماشای خیلی دور خیلی نزدیک. درواقع چون من با بچهها رفته بودم این بار دو نفری رفتیم! من همیشه اصرار دارم فیلمایی که عصرجدید میاره جای دیگه نبینم اما خب گاهی نمیشه و سر از سپیده درآوردیم. خداییش اصلن از تماشای فیلم خسته نشدم با اینکه عادت ندارم هر فیلمی رو دو بار ببینم. باز هم از صحنههای فیلم لذت بردم و از موسیقیش بیشتر. بازم نفهمیدم الهام حمیدی چرا انقده حرف میزد؟ انگار قرار بود بعنوان نمایندهی تماشاچیهای فیلم بره اون تو هی دل بسوزونه و هی آه بکشه. اما قسمت جالب ماجرا این بود که این بار بیشتر به اطرافم و واکنش تماشاچیا توجه میکردم و کشف کردم این صداهای ریزریزهی سینما بیشتر کار خانماست! بابا ملت هنوز نفهمیدن که چیپسشونو باید بیرون از سالن بخورن! اول که بررسی کردم و دیدم بیشتر اینایی که خوردنی صدادار دستشونه خانمن! بعدش که فیلم شروع شد ابراز احساسات هم شروع شد! اون جایی که مرده با دستش کبابو تیکه میکنه صدای زیر خانما دراومد که "اااااااااههههه!" هر جایی یه شوخی کوچولو بود که غش کردن از خنده، مثل عزیزم گفتن دوست دکتر عالم... وقتی تابلوی روستای مصر رو صفحه نقش میبنده از شیش گوشهی سالن صدا بلند شد که"مصر! مصر!" انگار که بقیه کور بودن یا سواد نداشتن. البته لازم به ذکره که آخرای فیلم تقریبن سکوت برقرار شد و تونستیم کمی فیلم ببینیم. یه چیز دیگه هم بود: دو سه ردیف جلوتر از ما یه مرده نشسته بود که همچینی عاشقانه دستشو انداخته بود دور شونهی همراهش. چند بار چشمم بهشون افتاد و فکر کردم ای بابا! این دستش درد نگرفت؟ اینا چند ساله همو ندیدن؟ فیلم که تموم شد و چراغا رو روشن کردن، دوباره چشمم افتاد به سمت اونا. میدونین چی دیدم؟ آقاهه تا اون موقع دستش دور شونهی پسرش بود! تازه خانمش هم اون طرف پسره نشسته بود. حالا اینکه میخواست حسادت زنشو تحریک کنه یا اصلن از اینایی بود که بچهها که میان کهنه میشه دل آزار دیگه من نمیدونم! راستی چرا تا آخرین صحنهی فیلم به نمایش در میاد خیلیا پا میشن و میرن؟ انقدر وقتشون کمه یا اصلن واسشون مهم نیست که تیتراژ رو بخونن؟ من ترجیح میدم از جام تکون نخورم و تا ته موسیقیش رو هم گوش کنم. بخصوص اگه به این قشنگی باشه.
دوباره رفتم به تماشای خیلی دور خیلی نزدیک. درواقع چون من با بچهها رفته بودم این بار دو نفری رفتیم! من همیشه اصرار دارم فیلمایی که عصرجدید میاره جای دیگه نبینم اما خب گاهی نمیشه و سر از سپیده درآوردیم. خداییش اصلن از تماشای فیلم خسته نشدم با اینکه عادت ندارم هر فیلمی رو دو بار ببینم. باز هم از صحنههای فیلم لذت بردم و از موسیقیش بیشتر. بازم نفهمیدم الهام حمیدی چرا انقده حرف میزد؟ انگار قرار بود بعنوان نمایندهی تماشاچیهای فیلم بره اون تو هی دل بسوزونه و هی آه بکشه. اما قسمت جالب ماجرا این بود که این بار بیشتر به اطرافم و واکنش تماشاچیا توجه میکردم و کشف کردم این صداهای ریزریزهی سینما بیشتر کار خانماست! بابا ملت هنوز نفهمیدن که چیپسشونو باید بیرون از سالن بخورن! اول که بررسی کردم و دیدم بیشتر اینایی که خوردنی صدادار دستشونه خانمن! بعدش که فیلم شروع شد ابراز احساسات هم شروع شد! اون جایی که مرده با دستش کبابو تیکه میکنه صدای زیر خانما دراومد که "اااااااااههههه!" هر جایی یه شوخی کوچولو بود که غش کردن از خنده، مثل عزیزم گفتن دوست دکتر عالم... وقتی تابلوی روستای مصر رو صفحه نقش میبنده از شیش گوشهی سالن صدا بلند شد که"مصر! مصر!" انگار که بقیه کور بودن یا سواد نداشتن. البته لازم به ذکره که آخرای فیلم تقریبن سکوت برقرار شد و تونستیم کمی فیلم ببینیم. یه چیز دیگه هم بود: دو سه ردیف جلوتر از ما یه مرده نشسته بود که همچینی عاشقانه دستشو انداخته بود دور شونهی همراهش. چند بار چشمم بهشون افتاد و فکر کردم ای بابا! این دستش درد نگرفت؟ اینا چند ساله همو ندیدن؟ فیلم که تموم شد و چراغا رو روشن کردن، دوباره چشمم افتاد به سمت اونا. میدونین چی دیدم؟ آقاهه تا اون موقع دستش دور شونهی پسرش بود! تازه خانمش هم اون طرف پسره نشسته بود. حالا اینکه میخواست حسادت زنشو تحریک کنه یا اصلن از اینایی بود که بچهها که میان کهنه میشه دل آزار دیگه من نمیدونم! راستی چرا تا آخرین صحنهی فیلم به نمایش در میاد خیلیا پا میشن و میرن؟ انقدر وقتشون کمه یا اصلن واسشون مهم نیست که تیتراژ رو بخونن؟ من ترجیح میدم از جام تکون نخورم و تا ته موسیقیش رو هم گوش کنم. بخصوص اگه به این قشنگی باشه.
Comments:
<< Home
متاسفانه سینما برای قشر غیر حرفه ای تبدیل به چند چیز شده : 1.عشاق جوان که معلومه 2. بچه ها چیپس 3. خاله زنک ها روش های جدید چزوندن اقوام 4. بعضی ها هم تو سینما میخوابن که اسم نمیبرم
اي .. خوش به حالت ..من سه چهار هفته پيش كه اومدم تهران رفتم ديدم.. واقعا موسيقي محشري داره و تصاوير كوير هم هم خيلي با شكوه و زيباست..
من هم متوجه این افکت های صوتی خانم ها شده ام که با صدای بلند هم بیان می کنند.ولی توصیه می کنم فیلم ها را در سینما فرهنگ ببین. کیفیت صدا و تصویر عالی است
متاسفانه همون یه بارشم نشده هنوز...جالبیش هم اینجاست که موسیقیشو شنیدم و بهم گفتن شخصیت تو فیلم اون دختره منو براشون تداعی میکرده.oخلاصه که خیلی کنجکاوم.
Post a Comment
<< Home