January 01, 2006

غیبت‌آلود

گزارش غیبت‌آلود یه مهمونی نهار که قرار بود دوستای مدرسه‌ای و دانشگاهی و خانوادگی میزبان رو دور هم جمع کنه: چند تا از دوستای راهنمایی بعد از چند سال همو دیدن و بازار جیغ و بوسه و بغل کردن داغ داغ بود. حال و هوای نوستالژیک و خاطره و گذشته هم ایضن. دو تا نی‌نی دار، دو دونه باردار، چند تا مجرد، چند تا هم در پی یار!

الف یکی از دوستای راهنمایی و دبیرستان بود که تی‌شرت و شلوار جین پوشیده بود با موهای صاف. از اول که من رسیدم داشت می‌گفت و می‌خندید تا آخرین لحظه که باهاش خداحافظی کردم! با همه شوخی می‌کرد، با خنده‌ی همه همراهی می‌کرد، جوک می گفت، تازه هر کس خجالت می‌کشید مسج بی‌ادبانه‌اش رو بخونه می‌داد به اون! کلی سر این قضیه خندیدم. اینو داشته باشین…

دوستای دانشگاهی تا آخر مجلس چندان با بقیه قاطی نشدن. چپ و راست از خودشون عکس می‌گرفتن. مرتب با موبایل حرف می‌زدن. کم و بیش جلوی آینه بودن. بین خودشون حرف می‌زدن و می‌خندیدن و زودتر از بقیه خداحافظی کردن و رفتن.

با رفتن چند نفر، جمع باقیمونده صمیمی‌تر شد. صحبتا و خنده‌ها دسته‌جمعی شد. یاد ریز خندیدن‌ها، شکلک درآوردن‌ها،اینکه از معلما حساب می‌بردیم و زنگ‌های تفریح. انگار تازه یخ همه وا شده بود و فک همه گرم. درحالیکه ساعت 6 بعدازظهر بود و وقت خداحافظی! الف یهو گفت " دم همه‌ی بچه‌های قدیمی گرم! اینا چرا انقدر تو حس بودن" و این حرفا. میزبان عزیز می گفت طبیعیه چون ما مدتهاست که همو می‌شناسیم. اما من و چند تای دیگه هم غریبه‌هایی بودیم که تو جمع خیلی زود بر خوردیم و خودمونی شدیم.

نتیجه اخلاقی اینکه بچه‌های دانشگاه "معمولن" خیلی تو حس هستن. می‌خوان یادآوری کنن که ما خونمون فلان جاست و ماشینمون اینه و خیلی خوشیم و مثل ریگ پول خرج می‌کنیم و همیشه فلان رستوران می‌ریم و اینا. چون "معمولن" از خانواده‌های متفاوت هستن و دلشون می‌خواد این تفاوت‌ها فراموش نشه! اما برو بچز دبیرستانی چون معمولن از سطح مالی و فرهنگی مشابه هستن افه‌گذاری کمتری به خرج می‌دن! یکی تعریف می‌کرد اول باری که قرار شد دوستای جدید دانشگاهی برن بیرون و چرخی بزنن، اول گفتن بریم یه جای توپ که بشه قلیون هم کشید. بعدش گفتن خوب بدونه همراه نمی‌شه، دوست پسرامون رو هم بیاریم که سیگار و قلیون آزاد باشه. اول هم بریم خونه که لباس "مرتب" بپوشیم بیایم. فکر می‌کنی چند تا دوستی پایدار و درست و حسابی از تو همچین جمعی شکل می‌گیره؟

آخر مهمونی فهمیدم الف ام اس داره! خیلی راحت گفت من دو سال پیش حالم خیلی بد بود. فلانی بهت نگفته بود؟! من موندم تو کف روحیه‌ی این بچه!

اینهمه گفتم واسه این بود که بگم دلم واسه دوستای خودم تنگ شده! واسه دورهم بودن و بیخودی خندیدن. بخصوص واسه دوست گلی که از ابتدایی با هم بودیم اما الان حتا حوصله ندارم بهش زنگ بزنم!

Comments:
باور می کنی تا پاراگراف مربوط به الف رو خوندم حدس زدم میخوای بگی ام-اس داره.از بس که گل و خوش خنده و با روحیه ان!!:دی
بعدش من هم دوست کلاس اول دبستانم(لیندا)رو دارم هم بچه های دبیرستان و هم دورههای بچه های دانشگاه و همشون هم ماهن الحمدلله بچه های دانشگاه هم خیلی خوبن اولش اومدن با عرض معذرت چسی بیان ولی زود فهمیدن که مسجد جایه گو..نیست الانم نزدیک به 12 13 ساله که با هم دوستیم و رفت و آمد داریم
 
از دست تو ویولت! در گل بودن تو که شکی نیست اما علم غیب رو هم به صفاتت اضافه می کنم! خودم هم با یکی از دوستای دانشگاهیم اگه روزی 6 تا اس ام اس سند نکنیم شب نمیشه. اصلن قراره پول قبض موبایلم رو از چشماش بکشم بیرون
 
خوش به حالتون.. منم دلم خيلي براي دوستاي قديمي م تنگ شده اما ما با معرفت نبوديم
 
يه روزي داشتم با يه روانشناس گپ ميغزدم و در مورد دوستام مي گفتم كه فلاني اينجوري حالمو گرفت و بهماني اونجوري پشت ا زد و اون يكي چه مدلي فخر فروخت و ... ازم پرسيد مطمئني اينايي كه گفتي دوستن؟!
منم يه دوست دارم كه از قضا بازيگر هم هست. اونم مدتهاست كه ام اس داره و روحيه اش از من بهتره. شايد اينجور آدما واقع بين تر از ما هستن..... آقا داوود خودش خوشمزه ست نه پيتزاهاش!
 
چه صفایی داره با دوستان قدیم و دوران مدرسه دور هم بودن. از خوشیتون خوشحالم . همیشه خرم باشی سال نو میلادی مبارک
 
khoshhaalam webetoon ro khoondam kheili ravoon o samimi minevisin :)
 
جهت اطلاع اونا هیچکدوم دوستای من نبودن!!!
 
ولنتاين عزيز... بستگی داره چطوری برداشت کنی. من در قسمت آخر اين متن از تئوری تکامل به دو تئوری دیگر ميرسم يکی اينکه دنيای ديگری درکار است و ديگر اينکه پيامبران نقش تسريع کننده فرآيند تکامل را داشتن. اين تئوری دوم نتايج مهمی ميتونه داشته باشه که شاید روزگاری در موردش بنویسم. اما در مورد مسئوليت ما که پرسیده بودی: اين مسئولیت در قبال خودمونه. زرافه هم مسئول سير نگه داشتن شکمشه. ما ولی يک جنبه غير مادی هم داريم (فکر... هوش... روح... درک از خالق... هرچی دوست داری اسمشا بزار) و در نتيجه نوع مسئوليتمون فرق داره. ما وظيفه داريم روحمون را هم تغذيه کنيم. حالا اگر اين با تفکر در نفس کشيدن محقق بشه من که اشکالی درش نميبينم.... به هر صورت ممنون از نظرت.
 
دوستیهای قدیم یه چیز دیگن! شاید چون موقعی این دوستی شکل گرفته که ما خودمون آدمهای ساده تری بودیم. هرچی جلوتر میریم آدمهای پیچیده تری میشیم و کنار اومدن با یک آدم پیچیده دیگه سخت تر و سخت تر میشه. نمیدونم ولی چرا وقتی دوستای بچگی را میبینیم باز بچه میشیم و باحال
 
منم از دوستای دانشگاهی به غیر از یکیشون هیچ خیری ندیدم! که اونم از ایران رفت ... دوستای دبیرستان یه یکرنگی و همدلی متفاوتی دارن. مخصوصن من که دوستای دبیرستانم همه توی اصفهان بودن و من برای دانشگاه اومدم تهران.
 
وای چه خوب که دوستان قدیمی بتونند دوباره دور هم جمع بشن.
من که خودم از این نظر زیاد خوش شانس نبودم و اکثر دوستانم بعد از ازدواج از طرف همسران گرامی!شون مجبور به قطع رابطه شدند.
 
delam tang shod vase doreye rahnamaee va dabirestan,shayad age daneshgaham ham tamoom she delam vase alanamam tang she!
vali bachehaye dabirestani hamishe ye chize dige and,,,
 
دوستای دوران بچگی و دبیرستان صمیمیتتره چون از هم خبر داریم و میدونیم که کی بودیم و چی بودیم! من صمیمی ترین و بهترین دوستم رو سال اول دانشگاه پیدا کردم که همسایه خونه داییم هم بود ( من سال اول دانشگاه که اومدم تهران خونه داییم بودم) که متاسفانه رفت امریکا ولی هنوز ارتباطمونو با هم داریم . دوستای دوران بچگی که یه چیز دیگه هستن اما تو دانشگاه هم دوستای خوبی دارم خدا رو شکر
 
vay man ke dige doost ghadimi nadaram hamashoono gom kardam hyf
 
اگر بدوني چقدر موافقتم ...چقدر راست مي گي ...اصلا دوستيهايي كه توي سن پايينتر شكل ميگيره هميشه عميقتر ، صميميتر و متفاوت تره ... دانشگاه رو هركاري بكني بچه ها نچسبن ! راستي اين پست خيلي خوشمزه بود ! روحيه ي شاد و شنگولش حال منم جا آورد. شاد باشي خانوم .
 
دوست خوبه.. اگه واقعا خوب باشه و واقعي
 




<< Home

This page is powered by Blogger. Isn't yours?

Web Blog Pinging Service