April 23, 2006
دو سال بود یه کار کوچولو انجام میدادم که شکر خدا نه پولی توش بود و نه امکانات خاصی. فقط به طرز عجیبی حس ماجراجویی و خودخواهی منو راضی میکرد! بعدش به یه جایی رسیدم که احساس کردم دارم به یکی سواری میدم. کاری که ازش متنفرم. واسه همین گذاشتمش کنار. وقتم آزادتر شد و دیگه احساس شب امتحان رو نداشتم. بخصوص روزای اول حس سبکی خیلی خوبی داشتم. اما الان انگار جای خالیش زده بالا:(
چند روز پیش فکر میکردم اینهمه سازمانهای غیر دولتی حمایت از حیوانات و محیط زیست و دریا و دریاچه و این چیزا هست. میدونم که کار کردن تو این جور جاها واسه روحیهام خیلی خوبه. همیشه از اینکه احساس کنم حضورم مفیده کیف کردم! شاید اینم از خودخواهیمه. اما نمیدونم چرا جراتش رو ندارم که برم جلو. شاید بخاطر اینکه به درآمدم نیاز دارم. یا اینکه فکر میکنم ما همه چیزمون به پولتیکز ربط پیدا میکنه و دست آدم رو میبنده...
آرزومه یه کتابفروشی داشته باشم یا گالری آثار هنری. یا اینکه کار کنم اونجا. (بماند که رکسانا هم تازگیا داغ دلم رو تازه کرد!) اما این تیپ کارا معمولن بین آشناها می چرخه و منم از این بابت کسی رو نمیشناختم. پس نشد. سرمایهای هم نداشتم که بخوام خودم کاری رو شروع کنم.
الان جو کارم آرومه و بغیر از یه سری ریزهکاریا و رئیسبازیا که همه جا هست، بخاطر همین آرامش با درآمد کمش کنار اومدم. چون تجربه محیطهای کاری مزخرف رو داشتم:( اما نمیدونم چرا آخر روز که برمیگردم به کتابفروشی دنجم فکر میکنم...
به اینکه تصمیم دارم دو تا میز چوبی کوچولوی نارنجی هم بذارم اون بیرون و با آب معدنی و قهوه و شیرکاکائو از افرادی که میخوان کتابا رو ورقی بزنن پذیرایی کنم. بعدش به فصل بارندگی فکر میکنم و اینکه پاییز اگه بخوام میزا رو بیارم تو، اینجا خیلی کوچیک میشه. بعدش فکر میکنم با کمی تغییر دکور میشه جاش رو درست کرد. رنگ چوب تیره و نارنجی به نظرم به حد کافی انرژی ایجاد میکنه. اون چند تا گلدون خوشگل سبز کوچولو هم گرمی بیش از حد رنگ رو متعادل میکنن. شما که نمیدونین کتابای گلچین شده به همراه شیرکاکائو عرضه کردن چه کیفی میده! اصلن شاید کم کم تبدیلش کردم به کتابخونه. یا یه جور پاتوق که با خیال آسوده بیان و نیم ساعت کتابا رو ورق بزنن و هیچ کس هم چپچپ بهشون نیگا نکنه و بعدش راهشون رو بکشن و برن! اون سایهبون بیرون هم زیادی آفتاب خورده و کمرنگ شده. باید رنگ داشته باشه. راستی موزیک اینجا هم تکراری شده. اگه موزیک ملایم و دلنشین سراغ دارین واسم بفرستین. Pls!
I underestand you. The work environment is very important, because you at least spend one tird of your life there.
About bookstore, I really like the idea, you know, here in US and I know lots of other places, it's very common to have a little cofeeshop in side the bookstore.
I myself love to buy cofee and read a book in the bookstore along sipping my cofee.
The only thing is you must becarful, if lots of young people come and have cofee and read book, your place become a "patogh: something the Iranian government does not really Like!!
Any way I wish you to have the best job or a little cozy bookstore.
May be some day I come to Iran and meet you in your book store! you never Know!!!
Ocean
راستی اون جمله آخر را نفهمیدم. گفته بودی موزیک اینجا تکراری شده. موزیک کجا؟ این صفحه که موزیک نداره
در ضمن موزيك كتاب فروشيمو گفتم ديگه:)
دلم خواست بیام رو صندلی چوبی اون بیرون بشینم خداییش! الان این نشر کارنامه (شهر کتاب تقاطع کامرانیه-نیاورون) یه جورایی اینجوری که تصویر کردی هست. باید به قول رضا امکانات تصویری و احتمالا برنامهای فصلی فرهنگی رو هم چاشنیش کرد.
..
"دو تا میز چوبی کوچولوی نارنجی هم بذارم اون بیرون و با آب معدنی و قهوه و شیرکاکائو از افرادی که میخوان کتابا رو ورقی بزنن پذیرایی کنم...
در مورد آزادي ورود زنان به استاديوم مطلبي نوشته ام. ميخواهم نظرت را بدانم.
شاد باش و ديرزي
خوبه اما مطمئنی واقعا همین رو می خوای؟
وقتی طرف بیاد بگه کتاب فهمیه رحیمی چی دارین اونوقت نظرت عوض نمیشه وقتی ببینی از 30 تا 23 تاشون همین رو می گن
7 تای بقیه هم مطمئن باش اونایی که تو ذهنت هستش رو نمی گن!
بیخود نیست که ازت خوشم می آد واسه همین آرزوی مشترکه شاید بگم یکی از قدیمی ترین و ماندگارترین آرزوهام همین باشه
paypal
هست. البته مطمئن نیستم که بتونی بدون حساب بانکی خارجی حساب
paypal
باز کنی. بنابراین شاید مجبور بشی که با یه نفر خارج از ایران شراکتی کار کنی. در ضمن بعضی شهرهای بزرگ کتابفروشی ایرانی دارن. مثلا تورنتو توی کانادا داره.
rasti kartone sefidbarfi o haft kootoole ro ham bejatoon didam, kheili ghashang bood, vali fekr nemikonam age pishe sonia bashid o roozi 3 dafe in kartono bebinin bazam deletoon bekhad ke dobare oono bebinin.
<< Home