May 11, 2006
*اون شب که رفتیم رستوران عالیقاپو سالگردمون رو در کنیم، مجید جلالی و درخشان هم با چند تا چشم بادومی اومده بودن. (جالب اینکه من چند بار چشمم به مجید خان افتاد و داشتم فکر میکردم قیافهاش آشناس!) اما نکتهای که میخوام بگم بدلباسی نسل میانساله! خداییش یکی همراه مهمونش میاد شام بخوره، دست کم باید کت بپوشه یا اینکه با تیپ اسپرت بیاد! این دو تا هر کدوم با پیرهن و شلوار معمولی و کلهای که معلوم نیست آخرین بار کی برس خورده و ریشی که نصفهنیمه اصلاح شده اومده بودن! بعد میگن چرا حرص میخوری؟ حالا اینا که آدم معروفاشن اینجورین، تو خیابون که نگاه کنی بخصوص آقایون (الان رضا و سیروس میان!) خیلی ژولی میگردن. بابا اون ژیلت واسه این اختراع شده که ریشتو اصلاح کنی. همهاش لباسهای بیروح و بیرنگ میپوشن و بوی گندشون تا دو متر میاد. گفتم میانسال، چون نسل جوان فرهیخته اگه هیچ هنری نداشته باشن که دارن، دست کم آراسته و مرتب از خونه میان بیرون
(یه نکته انحرافی بگم این چشم بادومیا از نواختن دف بدجوری کف کردن!)
* رئیس کوچیکه گفت یه روز ظهر تعطیل میکنیم و میریم نمایشگاه! منم کلی ذوق کردم. اما نشد و نرفتیم. حالا دیروز میگه فردا بریم! منم گفتم پنجشنبه هزار مدل کار دارم. الان هم خودش رفته و من اینجا نشستم طبق معمول اراجیف مینویسم. راستش دلم میخواد هر ماه حقوقم رو که گرفتم به خودم جایزه بدم و برم تو کتابفروشی بچرخم و دو تا کتاب بردارم. اینجوری بیشتر کیف میده. نمیفهمم این مقاومت درونی من برای نرفتن به نمایشگاه کتاب از کجا آب میخوره؟! یه جورایی ... از خبرایی که میاد شاید. کتابایی که جمع میشن و پوسترهایی که...
* پرونده تربیت کودک هنوز بسته نشده! پیبراه عزیز بحثی رو مطرح کرده که ادب بچه چی هست؟!
من اگه یه زمانی با خودم کنار بیام و تصمیم بگیرم بچهای داشته باشم، قطعن شیش ماهی باید مطالعه کنم و چیز یاد بگیرم و واسه خودم الگوبرداری کنم. منظورم کتاب رفتار با کودک نیست که تو کتابفروشی پیدا میشه! باید تو منابع غیرایرانی جستجو کنم و تیکههای پازل رو کنار هم بچینم تا شاید! یهکم احساس آرامش کنم. آرامش از اینکه بچهام داره درست بزرگ میشه. بنابراین الان نمیتونم نظر دقیقی بدم. بعضیا میگن وقتی خودت مادر شدی همینطور میشی. اینو قبول ندارم چون تو مسائل دیگه ثابت کردم نوبت به خودم که برسه بازم درست برخورد میکنم. من یه سری نکات کلی رو تو پست قبلیم گفتم. تو کامنتدونی قبلی هم گفتم. فکر میکنم جای بچهی سه ساله تو جشن عروسی نیست. فکر میکنم باید مرتب با بچههای همسن خودش مهمونی بگیره. در عین حال دلیلی نداره که از جمع فراری باشه. درسته که نمیشه دائم به بچه تذکر داد. اما اگه الگوی خوبی داشته باشه بعضی رفتاراش اتوماتیک درست میشه. والدینی که خودشون تو تاکسی بلندبلند حرف میزنن حتمن بچهشون هم همون مدلی میشه. نمیخوام مطلبم طولانی بشه. اما واقعن دلم میخواد از تجربیات شما چیزی یاد بگیرم.
*راستی بیندیش! دختره!
من گفتم میانسال! اما باور کن اقایون بدبوتر و شلخته ترن. به جان خودم راست میگم رضا. خانما هم ژولی دارن! مگه میشه نباشه؟ خدا از سر تقصیرات این نسل میانسال نگذره!
راستش ما هیچکدوم زیاد اهل غذاهای سنتی نیستیم. چون من مصداق بارز: پیتزا نخوره میمیره " هستم! ( اسکناس رو که گوش کردی؟!) اما تماشاگه تاریخ رو دوست داشتم که خراب شد.
شما فقط همون پاراگراف اول رو خوندی پسرم؟:)
ریلکس هانی. خوش باشی
نه این که خودم آدم خیلی خوشتیپ و خوشپوشی باشم ولی یک حدی رو در نظر میگیرم. دلیل اصلیش هم اینه که به نظرم خوش پوش بودن مردم بهم انرژی مثبت میده. اینه که دلم میخواد مردم مرتب باشن. اما این قضیه تو آمریکا هم هست. به خصوص بین تیپ جوون که خیلیه. طرف با همون شلواری که میخوابه پا میشه میاد دانشگاه یا خرید. البته این قضیه تو ادارات و شرکتها تقریبا وجود نداره اما تو دانشگاه و کوچه بازار فراوونه. جدیدا هم ته ریش مد شده! من نمیدونم این رو کی مد کرد ولی انصافا از اون مدهای گنده!
به هر حال این از مشکلاتی بود که با مهاجرت حل نشد.
به ايده: جالب بود تا 14 ماهگي! نشنيده بودم. آره خب نمي شه بچه رو زندوني كرد. اون دم عروس رو ول نكردن رو خيلي خوب اومدي...
به شري: از من بيزارتر نبودي. اما مي خوام دست كم در موردش بتونم نظر بدم!
رضا: من این دکتری که ایده گفته نمی شناسم. اما ممنون میشم اگه کتاب خوب می شناسی معرفی کنی. با پیاژه کمی اشنام. اما بقیه نه! راستی رضا! بچه ات رو ورنداری بیاری خونه ما ها! اگه قرار باشه همه سیب ها رو گاز بزنه به ازای هر سیب یه دی وی دی از باباش می دزدم:D
کاتی: شرمنده! کار عمو پینگی بوده حتمن!
گیسو: اینی که می گی رو لباسشون می زدن رو جدی که نگفتی؟!!!
پوپک: من شدیدن به بو حساس هستم:( فکر کن تو تاکسی نشستن چه عذابی میشه! جلالی مربی قبلی پاس بود که الان دنیزلی رو بجاش گذاشتن
باربد: هاشمی خیلی عالیه. انتشاراتی های کریم خان هم باحالن. مثل انقلاب شلوغ نیستن. راستش ما هم هنوز به این نتیجه نرسیدیم که بچه لزومی داره! اما اگه به هر ترتیب بود "باید" از روی حساب و کتاب بزرگ بشه فکر کنم!
ایول به شری خانوم مونالیزا :D
راستش ديدم بچه هايي رو كه هم خلاق هستن و هم اعتماد به نفس دارن و هم ياد مي گيرن كه به دنياي بزرگترا احترام بذارن. اما من راهش رو نمي دونم!
<< Home