May 18, 2006
من لوسم!
نمیدونم چه مرگمه. یه دقه همچین انرژیم میزنه بالا که فکر میکنم حاضرم تا اون سر شهر پیاده برم و برگردم. یه دقه بعدش انقدر احساس سستی و خستگی میکنم که حدس میزنم فشارم بالاتر از 10 نباشه. یه روز از خوشبختی دارم میترکم روز بعدش فکر میکنم قطعن سرطان دارم و میمیرم. یه روز هر کاری گودی میکنه به نظرم بانمک و خواستنی میاد فرداش میخوام سر به تنش نباشه. یه روز به این نتیجه میرسم که تناسبم داره از دست میره و بهزودی تبدیل میشم به یکی از همون زنای بدهیکلی که عمری بهشون خندیدم. بعد فکر میکنم این همه سال زندگی کردم اگه یکی ازم بپرسه چه هنری داری باید مثل میخ وایسم نیگاش کنم! الان در همین لحظه در ساعت 10:35 دقیقه پنجشنبه در ماهی که شکر خدا داره تمام میشه احساس میکنم اصولن ما آدمای غرغرویی هستیم. انگار یاد گرفتیم همهاش از خودمون ایراد بگیریم. مشکل همینه و بس. واسه گرما، ترافیک، گرونی، خستگی، چاقی، زمونه، قدیما، آینده... تمام مدت داریم نق میزنیم. همهاش عصبی هستیم و واسه یه تصادف جزیی دست به یقه میشیم. یکی بگه بالا چشمت ابرو ترورش میکنیم رسمن. +ها رو نمیبینیم اصلن! میخوام یکم خودم رو تحویل بگیرم. این خودم طفلی مرد انقدر بهش نق زدم.
خب من نمیتونم تو 7 روز هفته خونه رو تمیز نگهدارم. خونه "همیشه" برق نمیزنه. جهنم! اصلن خوبه یه وقتایی همهی ظرفا کثیف باشن و تی هم نکشم. کیف میکنم رو تلویزیون خاک بشینه. من حق دارم گاهی تنبلی کنم. حق دارم وقتی باید شام درست کنم ولو شم و مجلهام رو بخونم.کی گفته من باید مثل روبات همیشه تمیز و شاد و خندون باشم؟ والنتی وقتی در یخچال رو دستمال نکشیده و جارو نکرده هم خوبه. مهین جون گفت آخرین باری که دیدمت یه گلوله تپلی خوشگل بودی. میخواست بگه الان برعکس و زشت شدی و نگفت؟ بگه! قرار نبود شکل سهسالگیم بمونم. همین شکلی خیلی هم خوبم. دارم از ریخت میفتم؟ خب یکم تغییر کردم اما هنوز هم بدون رژیم و بدنسازی و خودکشی انحراف معیارم اندامم از استاندارد چند! سانت بیشتر نیست. نزدیک سی شدم اما فقط 2 3 تا موی سفید دارم. والنتی با همهی ایرادا و زشتیش خوبه. از همه چی بهتر اینکه تمام بدنم پر از خالهای عجیب نیست ، چیزی که ازش متنفرم. (خدایا شکر!) درسته که بعد از دانشگاه گوش کردن اخبار و نوشتن اونو ترک کردم و listeningم خیلی افت کرده اما هنوزم میتونم گلیم خودم رو بیرون بکشم. میتونم یه فیلم تماشا کنم و لذت ببرم. هی آویزون یکی نشم و بپرسم چی گفت چی شد. انقدر از speaking دور شدم که گاهی خودم از اشتباهاتم تعجب میکنم. اما با همین وضعی که از نظر خودم افتضاحه تونستم وظایف کاریم رو انجام بدم و کم نیارم. خوشنویسی رو ول کردم درست. اما بدون اینکه تو امتحان عالی نستعلیق شرکت کنم هم میتونم خودم رو دوست داشته باشم. ولنتی همینطوری بدون مدرک عالی خوبه. صد ساله میخوام فرانسه یاد بگیرم و نشده؟ مهم نیست. خیلیها تو این دنیا فرانسه نمیدونن! ضمن اینکه دیر نشده. اصلن شاید بهتره از یه زبان سادهتر شروع کنم. سخته خب! ولنتی که فرانسه بلد نیست خوبه! حقوقم به درد عمهام میخوره؟ باشه. من که نمیتونستم تا 9 شب سر کار بمونم. اصلن در توان جسمیم نبود. کارش خیلی باکلاس بود؟ باشه! در عوض وقت دارم به کارای شخصیم برسم. به شونصد تا آقا و خانوم مهندس هم جوابگو نیستم. والنتی با حقوق کم هم خوبه. هنوز نتونستم دوربین بخرم؟ خیلی سادهاست چون صد بار خواستم پول کنار بذارم و نذاشتم! اصلن دوباره باید پسانداز کردن رو شروع کنم. اگرچه والنتی بدون پسانداز هم خوبه. چند وقتیه خیلی عوضی شدم تو خرج کردن. درست میشم دوباره. واسه یه مهمونی دادن جونم درمیاد؟ خب مهمون زیاد دعوت نمیکنم. اصلن بذار بگن فلانی خسیسه مهمونی نمیده، غذاهاش بده. بذار بگن هول میشه و قرمز میشه و بلد نیست پذیرایی کنه. از این بدتر که نمیشه. یه مدل غذا درست میکنم. هیچی نمیشه. باید اینو باور کنم! هر کی دوست نداشت هم زنگ میزنم واسش پیتزا بیارن. دیگه؟ مردم انقدر به خودم غر زدم و از خودم ایراد گرفتم و از خودم توقع داشتم. از صبح تا شب دارم با خودم دعوا میکنم. خوب یه ذره هم خودمو واسه خودم لوس کنم! والنتی جان من هیچ توقعی ندارم. تو حق داری گاهی تنبلی کنی زشت باشی خونه رو تمیز نکنی کفشات رو دستمال نکشی یادت بره کشتی کی میرسه بندرعباس یادت بره یه هفتهست به مادر شوهر جان زنگ نزدی هر چی کتاب و کاغذ و روزنامهست بریزی رو مبل و اصلن هم به روی خودت نیاری. آخییییش! الان بهترم:) والنتی الان خیلی بهتره.
یه نقطه تعادلی اون وسط هست که ما همیشه دورش میچرخیم ولی به ندرت روش باقی میمونیم.
I think sometimes we do not know want we really want and we go after things that apparently are norm of the society and are accepted by others which end of the day not only we won't be happy but also we even may feel miserable. And some times we know what we want but we don't have courage to go after it. May be because either we do lost fait to ourselves and we do not trust to our initiative any more or we scare of being singled out by others and called weird or weirdo. No Guts No Glory! Any way, I think first place that you should look for happiness is whiting yourself because if you are in peace with yourself and love yourself then you can be in peace with others and love others.
Wishing you long lasting peace & love!
Take care
Taze hala shodi mesle Americaiha.
The thing that I really like about most of American people is, they live for themselves and they do what ever makes them happy and they are comfortable with. They don't do things that they are not really willing to do, just because others like it.
If they even make a big mistake they say, at that moment that was the best I could do!!
if we learn to live more for ourselves rather than others I am sure we will be happier.
Take it easy and be happy
Ocean
هر جور كه راحتي زندگي كن.. تنبلي از من ياد بگير..:دي
بعدشم نقدوني كه داري بيا هي نق بزن كه ما بخونيمشون :دي
به من چی گفتی؟؟؟؟ یه کم فکر کن؟؟؟ آره دقیقا همون رو میگم. به من گفتی آدم باید اول از همه خودش رو دوست داشته باشه و چقدر این حرفت قشنگ بود. پس خودت هم بهش عمل کن.
<< Home