May 29, 2006
بینقطه
"یک نوشیدنی در خیابانی که دیگر از آن نخواهیگذشت" نوشته دکتر ایرج نوبخت، همراه تازهی من بود در راه برگشت از کار. صندلی جلوی اتوبوس کنار پنجره با حضور آفتاب. داستانها کوتاه هستن و نویسنده با کلمات خیلی قشنگ بازی میکنه. "اپیدمی" به نظرم از همه جذابتر اومد. وقتی انسان حواس سگ رو پیدا میکنه و سگ حس آدمی رو! عجب دنیایی میشه...نشر دنیای نو- 93 صفحه- 999 تومان!
در راستای اینکه تازگیا با نویسندههای وطنی در آشتی هستم "عاشقیت در پاورقی" رو از مهسا محبعلی خوندم. منصفانهترین چیزی که میتونم بگم اینه که خیلی معمولی بهنظرم اومد. شبیه "خانم جنیفرلوپز" که قبلن خونده بودم از چیستا یثربی. انتشاراتیش نشر چشمه است که به قیمت 700 تومان در 86 صفحه ارائه کرده.
...وقتی زن از رستوران بیرون زد، مرد هنوز آنجا بود. پشت میز. گونهاش را گذاشته بود روی میز و دستهاش را زیر میز آویزان کرده بود. زل زده بود به بیرون. به زناش که حالا در قاب پنجره داشت از لای انبوه ماشینها عرض خیابان را میپیمود. کمی بعد زن نبود... تکهای از "حکایت عشق بیشین بیقاف بینقطه" نوشتهی مصطفا مستور. راستش این کتاب خیلی بهم چسبید. مشخصاتش هم اینه: نشر چشمه به قیمت 700 تومان. 65 صفحه.
این دوتا تکرارین! اما مشخصاتشون رو خواستم ثبت کنم. میلان کوندرا به زیبایی "جهالت" رو نوشته. وقتی مترجم آرش حجازی باشه معلومه که نشر کاروان هم پشتش هست. بهای 2000 تومن در202 صفحه.
اصلن قهر چیز خوبی نیست! گاهی انقدر شور یه چیزی درمیاد که... بگذریم. "زهیر" که به بازار اومد نخریدم. اما هر بار که دیدمش میدونستم بالاخره میام سراغش. باید وقتش میرسید. عالی بود اگه با سبک و محتوای پائولو حال میکنین. مترجم و نشر ایضن!436 صفحه جیبی، 1500 تومان.
پیشداوری هم مثل قهر چیز بدیه! چون میون انبوه کتابای روانشناسی بازاری با ترجمههای فوری و موضوعات تکراری یه وقتایی هم چیزای بامزهای پیدا میشه. "شوهران دوستداشتنی" و "زنان دلخواه"، با نام اصلی PERFECT HUSBANDS AND WIFES با سلیقهی من جالب بودن. از این جهت جالب که میبینی زنها و مردانی از فرهنگ دیگه هم احساساتی درست مثل تو دارن. از همون دست احساساتی که گاهی بخاطرشون سرزنش میشی. تمام کتاب حاصل جملاتی از زوجهاست. نمونهاش اینه "به قدرت فوتبال شنبه شب بها بده!" آلن 29 ساله، 1 روز است ازدواج کرده. " سکوت چیز خوبی است. این که حرف نمیزنم، یا دائمن همه چیز رو با تو در میان نمیگذارم معنیاش این نیست که مشکلی در بین است." دان 51 ساله. 30 سال است ازدواج کرده. ترجمه زهره زاهدی. انتشارات جیحون.
طولانی شد؟ پس فقط یکی دیگه."باغوحش شیشهای" اثر تنسی ویلیامز و برگردان حمید سمندریان. با این اسم دیگه بقیهاش میشه بدون شرح! 1000 تومان نشر قطره.
ممنون ميشم بگی اگه بخوای ۳ تا انتخاب کنی کدوما رو ميگی ؟
هر کاری کردم دیدم نمی تونم بگم حالا که دیگه نمیشه اونجا نظر داد !اومدم اینجا نظر بدم!:)
ن
منم همین موارد رو حس کردم نمی دونم برای همه هست یا برای بعضیها
اما این زو مظمئن هستم که این موضوع نه همش بخاطر سن و بزرگ شدن و این چیزهاست
اون موقع واقعا خوشتر بودیم
حداقل در مورد خوانواده خودمون
همه دور هم بودند همه (بزرگترها هم بخصوص) کلی خوش بودند
کلی تفریح داشتیم تعطیلات
کسی نمی نشت از مشکلات و این چیزا هی بگه ! ( الان مهمونی هم که میری همه می نالند)
ما هم که بچه بودیم کلی بازی و شادی می کردیم
الان بیشتر فامیلمون رفتن از ایران
کسانی هم که هستند همه گرفتار عصبانی و
اگه اوضاع همچنان خوب بود شاید این حس خیلی خیلی ضعیفتر بود
شاید بجای ناراحتی با دوستامون جمع می شدیم و از خاطره ها می گفتیم و می خندیدیم و کسی هم غمی نداشت
این کتابهایی رو هم که گفتی وقتی فرصت کردم میرم سراغشون آخه خودم الان سه تا کتاب رو با هم دارم میخونم!!!شاد باشی مهربوننننننن
<< Home