December 10, 2005

در این که همه‌ی مردم از حادثه هوایی سه‌شنبه متاثر بودن تردیدی نیست. کارکنان تلویزیون هم مستثنا نیستن. بویژه که شاید دوستانشون هم در میان کشته‌شده‌ها بودن. اما یه نکته این وسط تو ذوقم زد. مطمئنن در دنیا حوادث اینچنینی قبلن هم رخ داده. اما تا الان ندیدم یه گزارشگر بی‌بی‌سی یا سی‌ان‌ان (حتا تو ماجرای 11 سپتامبر) بیاد جلوی دوربین بغض کنه یا اشک بریزه یا خیلی راحت احساساتش رو بریزه بیرون. ضمن اینکه اصلن قبول ندارم "همه‌‌ی ملت‌ها بغیر از ایرانی‌ها احساس و عاطفه ندارن!" فکر می‌کنم اونا حرفه‌ای رفتار می‌کنن و می‌دونن جایگاه خبررسانی کجاست. وقتی حادثه‌ای رخ داده، بهترین کار بررسی علت‌ها و پیشنهاد برای سروسامان دادن به بازمانده‌هاست، نه بغض و آه و ناله! اگه یه مجری کنترل اعصابش رو از دست داده، بهتره که نیاد جلوی دوربین. فکر می‌کنم این ابراز احساسات شدید و اشک مردم‌درار ریشه در جای دیگه‌ای داره. در خوشبینانه‌ترین حالت هم اون رو از حرفه‌ای گری دور می‌دونم. یادم نرفته اون تصاویر دلخراشی که از بازمانده‌های زلزله بم از تلویزیون پخش می‌شد. من هرگز تماشا نمی‌کردم چون واقعن دردناک بود. عصبانی هم می‌شدم چون فکر می‌کردم هدف غیر از اطلاع‌رسانیه.


Comments:
چیزی ندارم بگم. دارم خفه میشم!!!!!!!!!!!!
 
راست میگی والنتین عزیز این گریه و بغض ریشه در بدبختی های دیگه ما داره من خودم از وقتی تو غربت زندگی می کنم به دلیل مشکلاتی که در اینجا داشتم خیلی خیلی خیلی احساساتی شدم و با کوچکترین صحنه احساسی در تلویزیون اشکم سرازیره با اینکه خیلی سعی می کنم خودم را کنترل کنم.
 
سلام همسايه ! من هم كاملا باهات موافقم . هدف هيچ وقت اطلاع رساني نبوده و نيست !
 
bi tardid dorost migi...
 
موافقم
 
salam dust jun
 
خستمون کردن و ماهم جلد شدیم به این آیین بی آیینی اینها
 
خب مگه چی میشه؟؟!مگه صدا سیمایی ها از مریخ اومدن؟! میدونین از دست دادن کسی که هفته ای هفت روز باهاش بودی یعنی چی؟!
فکر می کنید الان واقعا" جای این بهانه ها باشه؟
 
خانم یا آقای بی نام! اگه مطلب منو می خوندی متوجه منظورم می شدی. مثل اینه که یه دکتر بشینه با مریضش های های گریه کنه. دلیلی نداره دل همو بیشتر از چیزی که هست خون کنیم.
 




<< Home

This page is powered by Blogger. Isn't yours?

Web Blog Pinging Service